وبمسترها در جشنواره دیوانه وار اوکسین ادز هر کلیک 600 ریال
وبمسترها در جشنواره دیوانه وار اوکسین ادز هر کلیک 600 ریال
رتبه سنج گوگل فروردین 1387 - Media Center
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  Media Center
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
332813
بازدیدهای امروز وبلاگ
44
بازدیدهای دیروز وبلاگ
11
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
Media Center
لوگوی وبلاگ
Media Center
فهرست موضوعی یادداشت ها
crossfade Pure . pure love . آرش . انتخابات ایران . تابستان. بازی . فیلم. .
بایگانی
فروردین 1387
پاییز 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پیوندهای روزانه

همه چیز [65]
lovely [48]
[آرشیو(2)]

لینک دوستان

عبور
همه چیز...
توکـــــل بــــــه خــــــدا
professional موبایل ، کامپیوتر، موزیک
اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک
موزیک رپ فارسی
پیمان
دلداده

لوگوی دوستان















اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن خواهش شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

وقتی که هنوز دستی ، پنجره ای را به                                                               خواهش باران
خواهش باران باز نمی کند ،
                                                        می فهمم که هنوز نیامده ای ...

وقتی که هنوز دستی بر پشت نامه ای
« به دست او برسد » را ننوشته ،
                                                        می فهمم که هنوز نیامده ای ...

وقتی که خیابان ها ، خودشان هم
آدرس خانه تو را بلد نیستند ، 
                                                        می فهمم که هنوز نیامده ای ...

وقتی که مجسمه های عشق را بر سر
خیابان هوس به حراج گذاشته اند ،
                                                        می فهمم که هنوز نیامده ای ...

وقتی که هنوز شعری ... ،
                                    می فهمم که هنوز نیامده ای ...
                                           
                                                        می فهمم که هنوز نیامده ای ...

  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن بیوتن - رضا امیرخانی شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

نام کتاب : بیوتنبیوتن - رضا امیرخانی
نویسنده : رضا امیرخانی
*****************
امروز ، یعنی 5/5/87 ، کار خواندن کتاب « بیوتن » رضا امیرخانی را که مدت ها بود
 دنبالش بودم ، تمام کردم .فکر کنم آخرین اثر امیرخانی باشد .
رمانی به زبان امروزی و مطرح کننده یکی از موضوعات امروز ؛ رمانی که مخلوطی از
موضوعات فرار مغزها ، فرار از خود ، مقایسه جامعه دینی داخل و
خارج از کشور و  حال و روز ایرانیان مقیم خارج از کشور را در قالب یک
ماجرای عاشقانه به  تصویر می کشد .
ارمیا _ شخصیت اصلی داستان _ که هم اسم با شخصیت اصلی رمان اول
امیرخانی _ به نام « ارمیا »‏ _ می باشد ، بازمانده تنهای هم رزمانی است که
همگی اکنون در بهشت زهرا (س) آرمیده اند و او را تک و تنها با کوله باری از خاطرات
جبهه و جنگ و دیدن وقایع بعد از جنگ ، جا گذاشته اند .
فرصت سفر به آمریکا که با دیدن دختری ایرانی _ آرمیتا _ که هم اکنون مقیم
آمریکا است ، برای ارمیا فراهم می شود ، دستمایه اصلی داستان را فراهم
نموده است . فرصتی برای دیدن جامعه فرهنگی آمریکا و یا به قول کتاب :
     سرزمین فرصت ها !
بحث در مورد فرهنگ و به خصوص فرهنگ دینی آمریکا که در این کتاب بیشتر روی آن تاکید شده است ، به نظر من چیزی نیست که بشود با خواندن یک رمان آن را تحلیل کرد ، بحث فرهنگی و دین جامعه آمریکایی را با توجه به این نوع کتاب ها و مطالب رسانه ها ، شاید نتوان به طور صحیح مطرح کرد ، شاید انسان فقط باید برود و ببیند تا تحلیلی درست ارائه دهد .
ولی فعلا بحث ما در مورد این کتاب است . آنچه که بیشتر از هر مطلب دیگری در کتاب روی آن تاکید شده است ، یکی همین مساله دینی است و دیگری اسباب و قضایایی است که نویسنده برای بیان منظور خود ،‏متوسل به آنها شده است .
من چندی قبل که کتاب « طوفان دیگری در راه است » سید مهدی شجاعی را می خواندم هم نوشتم که طریقه انتقال پیام های اخلاقی نویسنده ، خیلی مناسب نیست ، یعنی نویسنده پیام اخلاقی اصلی خود را می خواهد واضح و بی پرده برساند که این به نوع تاثیر گذاری آن _ حداقل به نظر من _ لطمه می زند . در اینجا هم امیرخانی پاره ای از پیام های اخلاقی داستان را که در مورد وضعیت ایرانیان مقیم خارج است ، در قالب زندگی یک دختر ایرانی که حالا یک رقاص دیسکو ریسکو شده است ، رسانده است ، ولی همین پیام های اخلاقی که از زبان همان
دختر  _ که سوزی نام دارد _  به خواننده منتقل می شود ، به نظرم به داستان و روند آن لطمه زده است .
خواننده در این موارد خود را با پیامی واضح و بی پرده رو برو می بیند و این چندان لذت بجش نیست .
موضوعات دیگر از جمله وضعیت دینی آمریکا ، جایگاه ثروت و پول در نزد یک شهروند آمریکایی و روابط بی احساس شهروندان با هم و ... نسبتا
مناسب پرداخت شده اند .
باز روی یک مطلب بیش از حد مانور داده شده است و آن اشاره به مدیران یقه آخوندی بعد از جنگ است که سنگ شهیدان را به سینه می زنند ، ولی فرق پشت خط جبهه با پشت خط راه آهن را تشخیص نمی دهند . خواندن بعضی از قسمت های داستان ، مثل این است که نشسته ای و فیلمی از یک کارگردان مذهبی و انقلابی را می بینی . من در بعضی از قسمت ها ، دقیقا یاد حاج آقای یقه آخوندی فیلم « به نام پدر » می افتادم که باز به نظرم همان ضعف موضوع اول را هم ، اینها به نوعی دارا هستند .
در مورد شخصیت ها ، همین را به گویم که به نظرم همگی در جای خودشان و با توجه به موقعیت خود ، خوب پرداخته شده اند . به خصوص از شخصیت « میان دار » بیشتر خوشم آمد . شخصیت « خشی » هم خیلی زیبا از آب در آمده بود .
مورد آخر هم اینکه ، اضافه شدن قسمت هایی با عنوان : « نویسنده می گوید » در میان متن داستان ، بیشتر از اینکه کمک کند ، روند داستان را کند کرده بود .
ولی با عین این حال ، داستان نوآوری های خوبی را در خودش گنجانده بود .
 5/5/87 - موفق باشید
یا علی


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن گناه ... شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

ما گنه کاریم ؛ آری ؛ جرم ما هم عاشقی است

آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست ؛ کیست ؟

زندگی بی عشق ؛ اگر باشد ؛ همان جان کندن است

دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است ؛ نیست ؟

زندگی بی عشق ؛ اگر باشد ؛ لبی بی خنده است

بر لب بی خنده باید جای خندیدن گریست

زندگی بی عشق اگر باشد هبوطی دائم است

آنکه عاشق نیست ؛ هم اینجا هم آنجا دوزخی است

عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است

می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست ؟

تا ابد در پاسخ این چیستان بی جواب

بر در و دیوار می پیچد طنین چیست ؟ چیست ؟...

قیصر امین پور
***

پیشاپیش ایام شهادت ام ابیها ، فاطمه زهرا (علیها السلام) را به شما تسلیت می گویم .


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن زندگی ... ! شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

بعله دیگه ... !
   یک زوج 55 ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند
بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرند .                                            
   وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند ، یکهو یه فرشته کوچیک خوشگل
جلوشون ظاهر شد و گفت : به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودید
و تمام مدت به همدیگه وفادار بودید ، من برای هر کدوم از شمایه آرزو
بر آورده می کنم.
   زن از خوشحالی پرید بالا و گفت : اوه ! چه عالی ! من می خوام همراه شوهرم
به یه سفر دور دنیا بریم . فرشته چوب جادویش رو تکون داد  و پوف ! دو تا بلیط
درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد .
   حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه . مرد چند لحظه فکرکرد و گفت : خب ...
این خیلی رمانتیکه . ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار تو زندگی آدم پیش
می آد . بنابرین خیلی متاسفم عزیزم ... آرزوی من اینه که یه همسری داشته
باشم که ده سال از من کوچیکتر باشه !
   زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند . ولی آرزو آرزو است و باید بر آورده
بشه . فرشته چوب جادویش رو تکون داد و پوف !
مرد 65 سالش شد !
***
(ضمیمه چار دیواری روزنامه جام جم ، دوشنبه )
***


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن یاغی ... ! شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

به دنیا آمدی ... ؟
می شناسمت !
می شناسیم !
سالها بود که منتظرت هستم . نه من ، که همه ذره ذره شن های
بیابان ها ، بوته های خار ، دشنه های آخته ،‌خیمه های سوخته ...
اما نه ! می دانم
                        می دانم ... 
هیچ یک از ما تو را به اندازه حلقه های سوزان زنجیر ها و بند های
دست یاغیان خارجی ...
چه می گویم .
یاغی !
خارجی !
سوزاندن تن بس نبود ، عزیز فاطمه را خارجی می خوانید ؟
یاغیش نام می نهید ؟
                                 اینجا با تو چه غریبی می کنند .
***
هنوز در آغوش پدرت هستی ؟ دست در دست او گرفته ای ؟
سرت را به سینه اش چسبانده ای ؟
وقتی لب هایش را بر لبان شیرینت می نهد ، بوی جدت را حس می کنی ؟
اما ...
تو را به جان فاطمه سوگند !
حلقه دستان کوچکت را بر گردنش بگیر که مبادا دیر شود .
***
میلاد امام سجاد (علیه السلام) بر شما مبارک
خواستم میلادیه بنویسم
نتوانستم.
یا علی

یا علی ابن الحسین

 

  

 

 

 

 


 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن جاده ها شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

سلام

دوتا شعر (!) جدید  براتون میگذارم
امیدوارم خوشتون بیاد
نظر یادتون نره ... 
(مثلا تازه کاریم ها ...)

   ***
جاده ها ...

جاده ها را دوست دارم . 
این جاده ها هم پای تمام مسافران
غریب
بوده اند .
بوسه هایم را به دست جاده ها
می سپارم و به آرامی نشانی پاهای تو را
در گوشش زمزمه می کنم .

   ***
 چتر

 آمدنی برای خودت چتر هم بیاور ،
مگر نمی بینی هر روز
اخبار ،
آب و هوای چشمم را
بارانی گذارش می کند .

چتر ...

 

 

 

 

 

 

 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن مرد بهاران ... شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

در برگریز عشق                                  
آنجا که فصل فاصله ها پرسه می زند                                             
آنجا که راز داغ شقایق به سینه هاست
آنجا که سیل بغض سواران منتظر
عمری نشسته است ، 
تا بشکند رسوب غرور هزاره را
در انتظار مرد بهاران نشسته ام ...

برگریز عشق ...


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن نقدینگی ... ! شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

سلام دوبارهنقد نقد !
پست قبلی رو که می نوشتم ،  در پایان داستان راجع به مطلبی   
می خواستم چند جمله ای اضافه کنم که نمی دونم واسه چی سیستم
گیر کرد و هر چه قدر خواستم ادامه متن روبفرستم ، نشد که نشد .
واسه همین تو یه پست جداگانه خدمتتون رسیدم .
تصمیم دارم از این به بعد گاها ، نظر  و  به بیان دیگر نقد ابتدایی خودم
  راجع به کتاب هایی( اغلب رمان ) که خونده ام رو براتون بذارم .
این کتاب ها اغلب از کتاب های مطرح در این عرصه هستند . اسم چند
تا از کتاب های مورد نظر بدین قرار است :
آبی تر از گناه  ، چراغ ها را من خاموش می کنم  ، طوفان دیگری
در راه است  ، من او  ، بادبادک باز  ، استخوان های
دوست داشتنی  ، اندکی سایه  ، و ...
برا همین هم می خوام ببینم خوانندگان عزیز هم از این مطلب استقبال
می کنند و یا اصلا ول معطلیم و بریم بچسبیم به کار همیشگی مون ،
می گین کدوم کار ، خب معلومه ! کپی (جوانمردانه ! ) مطالب از
وبلاگ های دیگه  
ضمنا از نظرات و نقد های خوانندگان هم استقبال می کنم و
اگه به نظر شما هم کتابی مناسب میرسد ، دریغ نفرمایید .
پس تا بعد ...
خدانگهدار


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن برنامه امتحانات پایه سوم ابتدایی شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:21 عصر

برنامه  امتحانات نوبت اول هماهنگ دخترانه و پسرانه ابتدایی

یکشنبه .............22/10/87 ....................ریاضی ...........................تا ص 105

                       11/1/2009

 

سه شنبه ..........24/10/87 ...................زبان آموزی ......................تا درس 10

                        13/1/2009 

 

پنجشنبه ............26/10/87  .................املا ................................تا درس 10

                       15/1/2009


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن یک روش برای تقویت حساسیت شنیداری در درس املا شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:21 عصر

هیچ کس در کلاس نیست :

مقدمه:

یکی از اختلالات یادگیری مربوط به دیکته نویسی می باشد که عامل اصلی آن عدم مهارت در شنیدن ذکر شده است .با استفاده از این روش می توان مهارت مربوطه را گسترش داد .البته در افت این مهارت تا حدودی معلمین نیز دخالت دارند معلمی که سه بار به صورت شمرده و رسا می خواند (بــــــــابـــــــــــا ، سبــــــــــد ، دارد.)چند چیز را از فراگیر می گیرد 1- دقت در گوش دادن 2- دقت در نگهداری کلمات 3- حساسیت نسبت به حروف و...چون می داند معلم برای 3 بار این سه کلمه را می خواند نهایتا در منزل نیز عادت می کند که مادر 3بار برای صرف نهار او را صدا بزند و به مرور حساسیت شنوایی او کم می شود به طوری که حرف ((ژ)) را ((ج)) وحرف ((غ)) را ((ق)) یا برعکس می نویسد .

اجرا:

روش فوق به این مشکل کمک می کند معلم از دانش آموزان می خواهد با دقت گوش کنند چون جملات به صورت صدای حلقی از گلوی معلم بیرون می آید مثل موقعی که می خواهیم حرفی بزنیم که کسی نشنود هر کدام از دانش آموزان صدا را نشنید دستش را بلند می کند و معلم مجددا به همان نحو کلمه یا جمله را می خواند .دیکته نویسی باید طوری باشد که مدیر احساس کند هیچ کس در کلاس نیست .

البته چون به منزله آموزش می باشد در اجراهای اولیه ارزشیابی صورت نمی گیرد .هدف تقویت حساسیت شنیداری می باشد


  نظرات شما  ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فول آلبوم های آرش
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ