وبمسترها در جشنواره دیوانه وار اوکسین ادز هر کلیک 600 ریال
وبمسترها در جشنواره دیوانه وار اوکسین ادز هر کلیک 600 ریال
رتبه سنج گوگل شاعر کنار دفترش افتاد از نفس... - Media Center
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  Media Center
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
327410
بازدیدهای امروز وبلاگ
14
بازدیدهای دیروز وبلاگ
14
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
Media Center
لوگوی وبلاگ
Media Center
فهرست موضوعی یادداشت ها
crossfade Pure . pure love . آرش . انتخابات ایران . تابستان. بازی . فیلم. .
بایگانی
فروردین 1387
پاییز 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پیوندهای روزانه

همه چیز [65]
lovely [48]
[آرشیو(2)]

لینک دوستان

عبور
همه چیز...
توکـــــل بــــــه خــــــدا
professional موبایل ، کامپیوتر، موزیک
اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک
موزیک رپ فارسی
پیمان
دلداده

لوگوی دوستان















اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   Armin  

عنوان متن شاعر کنار دفترش افتاد از نفس... شنبه 87 اسفند 3  ساعت 12:22 عصر

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

***
شعر از وبلاگ شاعر اهل بیت (علیهم السلام) ،
جناب آقای سیدحمیدرضا برقعی می باشد .
 

  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فول آلبوم های آرش
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ